سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دور زدن ممنوع

صفحه خانگی پارسی یار درباره

روز نوشت5

    نظر

1.تنهام..همه رفتند پای نخل.دلم نمیخواست برم.گفتم میمونم تهران میرم هیئت.تا الان که تو خونه نشستم وهیچ جا نرفتم.دیشب دلم خیلی هیئت میخواست که نشد.

حس رفتن خونه حاج خانمو ندارم.میدونم شاکی میشه اما ترجیح میدم تو خونه تنها بمونم.یه حس خاصیه این تنهایی.یه سکوت.

2.ماه صفر هم داره تموم میشه.دلم میخواست امسال مشهد بودم که نشد یا نطلبیدند آقا.انگار همین نزدیکیا بود بار وبونه مون جمع میکردیم میرفتیم ارک.

دلم تنگ میشه.دلم یه هیئت میخواد.

3.امام حسن(ع) خیلی غریبه..هنوز جگرم میسوزه از غربت بقیع.به خدا هیچ جا غریبی و غربتو بیشتر از بقیع حس نکردم.

یا کریم اهل بیت منو بطلب.دوست دارم آقا.

4.دیشب با سلما تا ساعت سه بیدار بودیمو حرف زدیم.کلی نصیحت کرد که خل نباشم گزینه های خوب رو بی جهت رد نکنم.گفتم سعی میکنم بیشتر فکر کنم.چقدر در مورد مهندس حرف زد ولی من سر حرف خودم هستم آدم خودخواهی بود ،البته محاسنای خوبی هم داشتا.نمیدونم.فقط خدای خودت کمکم کن تو این مورد یه آدم با ایمان رو نصیبم کن.

پی نوشت:

*اگه از اینجا رد شدی برام دعا کن که محتاجم.

هذا من فضل ربی