انتخابات نوشت
یاد پارسال که میفتم حالم بد میشه.این موقع ها بود که همش تو استرس و اضطراب بودم.روزای پر هیجان و سختی بود .که کی قراره چهار سال ریئس جمهور باشه.
دیروز وقتی یه فیلم مربوط به زمان انتخاباتو می دیدم واقعا به حکمت و اثر دعا یقین پیدا کردم.خیابون ولیعصر نشون میداد که یه عده دختر و پسر با هم میرقصیدن.(دهنم از رقص پسرا وا مونده بود.واقعا جای زن و مرد عوض شده.با خودم فکر میکردم پدر این دخترا نه غیرتشون کجاست؟ تا اون موقع شب.بعضی اعمال تحت هیچ شرایطی برام قابل تعریف نیست.). حالا. اما اینور قضیه غالب بچه های ما مشغول دعا بودند.این است خداوند حکیم.
الان هم داشتم از اون شبکه سراسر دروغ یه سری فیلم به اصطلاح خودشون نشون میداد که مثلا بیطرف بود و کاملا معلوم بود طرف کی بود.تا تونست بسیجی را مورد حمله قرار داد.از خراب کردن شهر و آسیب رسوندنو ،شهید کردن بچه های بی گناه هیچی نمیگه..دلم سوخت برای خودم، برای خودمون که نشستیمو میدان راحت دادیم دست یه مشت آدم احمق . اونور نشستنو دارن برامون حرف میزنن.
جایی که ما باید از مظلومیت خودمون بگیم که چطور رای مون بردن زیر سوال و چند ماهی مملکت علاف خودشون کردنو کلی خسارت زدن.جالب اینجاست به قسمتایی میرسید که طرف شعار میداد صورتش تار میکرد که به اصطلاح شناسایی نشن.از همه جا حرف زد که چرا اینجوری شد و تمام مردم ناراحت هستن وچی و چی...اما از نه دی و 22 بهمن هیچی نگفت که ای بابا اگه اونا تموم مردم هستن پس اینا کی هستن.؟
هفته پیش که داشت این شرکتای هرمی رو نشون میداد بنده خدایی گفت واقعا مردم آنقدر زود باورند.؟واقعا اگه آدم یه کم تامل کنه تو برنامه های اونوری معلومه که چی میگن.پس آدمایی که باور میکنن خیلی.... .
همون موقعه ها فکر میکردم که میگن رای مون رو پس بدید خوب بابا رایشون و پس بدید.فکر کردن اومدن یه رای دادن صاحب مملکتن.واقعا بعضی مواقعه هر چقدر هم برگردی جز تاسف چیزی عایدت نمیشه.
خدا آقامون و حفظ کنه. خدا لعنت کنه هر کی آقا رو اذیت کنه.
باشه سر یه فرصت باید از خیلی مسائل حرف زد.
با برنامه جدید نیروی انتظامی هم زیاد موافق نیستم.هی شل کن،سفت کن راه انداختن. خوبه با یه روال ثابت و منطقی.
امروز بنت الهدی اومد دیدنم ، بابا نظر برام هدیه آورد.ذوق زده شدیم بسی.کتاب بهترین هدیه زندگی میتونه برام باشه.اما نمیتونم بخونم تا بعد امتحانا.
هنوز یه جایی که کپی با قیمت مناسب بکنه پیدا نکردم.جزو مردم دستم مونده.چیکارکنم؟
دلم میخواد برم تو بعضی وبلاگ ها نظر یزارم و ...اما از ترس اینکه دوباره خونه تنهاییمو از دست بدم و شناسایی بشم صرف نظر میکنم.
به تاریخ فردا روزیه که به سمت شهر عشق حرکت کردیم.یه ماه .چه زود.
+بیانیه وبلاگ نویسان ارزشی در حمایت از حماسه حضوردر انتخابات 88
هذا من فضل ربی