امروز اولین روز کاری بود.خوب بود.محیط خوب با چند هم سن و سال خودم.با یه آقای ریئس(حاج آقا)فوق العاده با شعور و مهربون با لهجه قشنگ شمالی.از جمله روحیات خوب خاج آقا اجازه نمیدن هیچ نامحرمی از در اتاقمون رد بشه.و مشکل اساسی بنده از حرف زدن با آقایون حل شد.طرف صحبت فقط حاج آقا.
قراره یه مدتی اینور باشم بعد جامو عوض میکنن ومیفرستنم سمت خودمون.با اینکه اینجا دوره اما کار کردن با این مجموعه رو دوست دارم.
روزای در به داغونی رو گذروندم.
شعور سیاسی بعضی آدم ها ستودنیه از جمله آقای آهستان.نکته بین و دقیق. وقتی گفت یه آدم آرومیه باورم نمیشد.با این روحیه سیاسی وقلم.مرحبا...
از رفیق شفیقمان هم خبری نیست گویا پرپر شد رفت.
خصوصی نوشت:
آقای به نسبت منتظر ظهور.فقط خواستم بهتون بگم کاش آدم عملش با قلمش بهم بخونه(اینو تو وبتونم گفتم) وظاهر وباطنش یکی باشه.بنده که شما رو خوب میشناسم.میدونم چند نفر به خونتون تشنه اند.
جواب سوالمو نمیدید ندید.فقط میخواستم به بقیه بگم روحیه...آروم شده سرتون به زندگیتون انشالله گرمه.همین.
درضمن بنده حالم از خاله زنک بازی بهم میخوره : ((((
خدا هممون به راه راست هدایت کنه.
هذا من فضل ربی